راه کربلا مثل خود کربلا مقدس است. وقتی از جنوب تهران خارج می‌شوی و به کرمانشاه می‌رسی و از اسلام آباد غرب عبور می‌کنی. از کنار تابلوی سومار می‌گذری و وارد مهران می‌شوی. نام‌ها، تداعی کننده سخنان رزمندگان دفاع مقدس است و مسیر، مسیر رسیدن به کربلای جبهه‌هاست. ازین به بعد جمعیت تو را با خود می‌برد تا حرم حسین (ع)، لازم نیست راه را قبلاً رفته باشی یا از کسی بپرسی، رود خروشانی است، فقط باید بروی.

امام عصر هزار سال است که در پرده غیبت است. به اندازه هزار سال میلیون‌ها شیعه به این اندیشیده‌اند که چه باید بشود تا امام بیاید؟ . و همه آنها پاسخ اشتباه داده‌اند. چقدر محتمل است پاسخ ما به این پرسش بنیادی درست باشد؟ آیا اگر ما بر طاغوت زمان، آمریکا و غرب، غلبه کنیم امام خواهد آمد؟ آیا اگر مسلمانان بزرگ‌ترین و پیشرفته‌ترین تمدن بشری را تشکیل دهند امام ظهور خواهد کرد؟ من فکر نمی‌کنم. تمدن "اسلامی" در طول تاریخ درست زمانی اوج گرفت و بر جهان مسلط شد که ائمه به شهادت رسیدند و غایب شدند. فتوحات و کشورگشایی‌های اسلامی در دوران امام علی (ع) تنها امامی که به حکومت رسید متوقف شد. هارون الرشید و مامون دانشمندان علوم مختلف را در دربارشان گرد آوردند و پرورش دادند. نه اینکه توسعه نظامی و علمی امری غیر دینی باشد. امام علی (ع) خود در راس سپاهی بود که در زمان پیامبر یمن را گشود و از آن پس یمن اسلام را با علی (ع) شناخت و عاشقانه به آن وفادار ماند. و پیامبر اولین کسی بود که نهضت سوادآموزی حتی از کفار، و نهضت ترجمه متون علمی و پزشکی را به راه انداخت. اگرچه شایسته نیست ما عراق و سوریه را در مقابل داعش رها کنیم و برای آزادی سرزمین فلسطینیان از سلطه اسراییل نجنگیم و یمن را در مقابل تهاجم ظالمانه آمریکا، تنها بگذاریم. نه، همه اینها درست است. اما اینها صفت مشخصه ما نیست. در طول تاریخ اسلام بسیار بودند کسانی که این اعمال نیک را در کارنامه داشتند و همچنان امام نیامد . 

ظهور امام مستلزم ظهور انسانی جدید در عالم است. برای ظهور مظهر حقیقت در عالم، حقیقت وجود باید در افق قلوب ما ظهور کند و این چیزی است که روستایی و شهری نمی‌شناسد، جمعیت کم و زیاد نمی‌شناسد، متمدن و غیر متمدن، عالم و غیر عالم، ثروتمند و فقیر، برای آن یکسان است. چه بسا متمدن شدن، ثروتمند شدن، صنعتگر شدن، عالم شدن افق حقیقت ما را کوتاه‌تر هم بکند. خصوصاً اگر فکر کنیم این ظواهر مقدمه ظهور حقیقت هستند. و اگر این حقیقت در ما ظهور کند، کشف شود، سیلان آن به جمعیت‌های عظیم، برق‌آسا خواهد بود، فناوری‌های پیچیده مقابل آن خاضع خواهند بود و برای پیروزی آن نیازی به ثروت و عِده و عُده نخواهد بود.


بگو تنها شما را به یک چیز سفارش می‌کنم این که دو تایی یا به تنهایی، برای خدا قیام کنید . عقل محاسبه‌گر انسان، که همان نیمه وجود مادی اوست، با قیام مخالف است. عقل، با رای دادن مشکلی ندارد، به گفتگو و تبادل نظر مایل است و دست آخر دوست دارد نفر آخر هر صفی باشد. اما قیام انتخاب عقل الهی است. قیام حاصل ایمان و بصیرت و یقین است و انتظاری است برای یاری از عالم غیب. زمانی که تمام محاسبات مادی ناتوان از تضمین پیروزی است، تنها با تکیه بر خدا می‌توان دست به عمل زد و دشواری یک درگیری همه‌جانبه را به جان . و این تنها زمانی ممکن است، که انسان آمادگی گذشتن از همه چیز خودش را برای رضای خدا داشته باشد. بنابراین قیام، صفت خاص ایمان است و غیر مومن هرگز قادر به قیام نیست. تا زمانی که انسان در چارچوب محاسبات مادی محدود است، تنها به آنچه امر واقع و موجود است راضی است و در واقع، اراده‌ای برای پرستش خداوند و تحقق اراده الهی بر روی زمین ندارد. پس پرستش خدا بدون قیام تنها ادعایی زبانی است و نشانه ایمان واقعی به خدا، قیام برای خداست.


کافی است بدانیم، که به آنها نخواهیم رسید. آرزوهایی، که هر روز رنگ عوض می کنند، که هر روز دورتر می شوند. خدا، دایر مدار هستی است. مهم نیست چقدر تلاش می کنی یا چه اهدافی داری، تا او نخواهد قدم از قدم برنمی داری. قدمها قدمهای اوست و خواستها همه خواستهای اوست. اگر مطمئن باشی که ناکامی هایت را می بیند و اصلا همین را می خواهد، آرام می شوی و احساس رضایت، حتی از شکست، روحت را التیام می دهد. از رود خروشان زندگی، اندکی کناره بگیر، و خروش زیبای آن را ببین.
خدا بزرگتر است . مسیرم گاه از میان مراکز عبور می کند و خانمهای بسیاری را می بینم، آرایش کرده، لاک زده، دستها و پاها و موها و هر بخشی از بدن که امکان داشته بیرون گذاشته و کاری نیست نکرده باشند . با این حال خدا بزرگتر است و تواناست و هم او وعده داد که امثال چنین انسانهایی را در آتش خشم خود بسوزاند. پس همچنان دلخوش باشید و با زرق و برق روی زمین راه بروید که با هر قدمی به روز انتقام نزدیک می شوید.
روال عادی زندگی بشر متوقف شده است. اقتصاد به حال خود رها شده است٬ و سایر چیزها هم٬ زنده ماندن گاهی به چیزهایی مثل داشتن یک ماسک در جیب٬ یا حتی بیشتر به شانس٬ وابسته شده است. البته این برای مردم ایران وضعیتی آشناست٬ تلاش برای شانس آوردن٬ از این وضعیت دشوار٬ به آن وضعیت خطرناک٬‌ زندگی٬ مثل خط مقدم٬ از این خمپاره٬ تا بعدی . بشر٬ زیر پایش سست شده٬ هر آن فرو میرود و موج برمیدارد. محاسبات دانشمندان نشان میدهد که در یک دوره لرزه خیزی عمومی وارد شده ایم٬ گفته

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

برند قفل دیجیتال آداک ناودون فروشگاه اندلان خرید پوشاک لباس کفش ارزان با کیفیت زمستانه 2021 اکادمی والیبال سپاهان طلایی پدکولر گلخانه نمایندگی کولرگازی اسپلیت الجی در شیراز کپسول خرید